چه می­‌کنه این عادل فردوسی‌پور! / یادداشت ویژه به مناسبت پانزدهمین جشن تولد نود
 
بروزترین وبلاگ فوتبال

آیا تنها فوتبال در این کشور لیاقت داشتن نود و عادل فردوسی‌پور را دارد؟ پس تکلیف سیاست، فرهنگ، هنر، محیط زیست، صنعت و ... که عادل ندارند چه می­‌شود؟

پانزده سال از آن روزی می­گذرد که جوانک بلندبالا، سبزه‌رو و لاغراندام رفسنجانی با الهام از برنامه‌ای مشابه در کشور انگلیس، «نود» را آغاز کرد تا دریچه­ ای تازه به فوتبال ایران باز شود. عادل فردوسی‌پور تا پیش از آن با اطلاعات دقیق و موشکافانه ­اش در گزارش­های فوتبال روز جهان شناخته می­شد. اوج‌‌گیری عادل به عنوان یک گزارشگر فوتبال با افول ستارۀ اقبال جواد خیابانی همراه بود. خیابانی که بعد از جام جهانی 98 فرانسه و گزارش‌های حماسی و جاودانه بازی با استرالیا و امریکا دیگر انگار از فوتبال اشباع شده بود و بعد از آن به تدریج از یک گزارشگر فوتبال به معلم اخلاق تغییر ماهیت داد، حالا رقیبی داشت که به سرعت صدای نفس‌هایش را پشت سر خود می­شنید. عادل فردوسی‌پوری که همۀ زندگی­ اش فوتبال بود، در حین گزارش فوتبال از صحنه­ ها جا نمی­ ماند، پیام اخلاقی صادر نمی­کرد، از حاشیه ­های فوتبال هم به اندازه متن آن خبر داشت و کوتاه و به جا صحبت می­کرد. اما گویی گزارش فوتبال سقف خواسته ­های عادل نبود که با یک پیروزی حماسی ملی اشباع شود و به ورطه تکرار بیافتد. او می­خواست آنچه همیشه در پشت پرده این فوتبال بود را به روی صحنه بیاورد، عریان و در برابر دیدگان مردم. او بود که توانست همه جذابیت­های پنهان و آشکار فوتبال برای میخکوب کردن مخاطب تا پاسی از شب پای تلویزیون را کشف کند. عادل شیرۀ جذابیت‌های فوتبال ایران را کشید. فوتبال برای او تنها در «نود» دقیقه پخش مستقیم هفتگی خلاصه نمی­شد. این نود دقیقه بهانه­ ای بود برای دیدن آنچه که همیشه از دیدها پنهان می­ماند، آنچه که همیشه به تعارف می­گذشت. آنچه به زیر فرش جارو می­شد.

نود او کلیشه برنامه ورزشی از جنس «ورزش و مردم» را شکست. دیگر عاشقان فوتبال مجبور نبودند برای چند دقیقه جیرۀ هفتگی فوتبال، ساعت­ها مسابقات کبدی در کهکیلویه و بویراحمد، ورزش باستانی در زورخانه­ های تهران، ورزش همگانی در اصفهان و کشتی نونهالان گیلان را تحمل کنند. برای او فوتبال اصل بود و همه چیز بود.

 

 

نود او نوری بود که به هزار توی این فوتبال پر حاشیه و این طبل اغلب میان‌تهی تابانده شد. بسیاری در این سال‌ها یک هفته در میان از نود رنجیدند، او را تحریم کردند، برچسب دشمنی با خود را به او زدند ولی همه آن‌ها مجبور شدند بار دیگر رو به روی دوربین نود بایستند و واقعیت خود را به مخاطبان عرضه کنند. نود دباغ‌خانه‌­ای بود که گذر پوست‌کلفت­‌ترین‌­ها هم روزی به آن می‌­افتاد. وقتی اهالی فوتبال صبح جمعه راهی جام جم می­شوند می­‌دانند به یک مهمانی پر از تعارف و لبخند و هندوانه قرض دادن دعوت شده‌­اند، اما دوشنبه شب­ها بر روی صندلی داغ نود دیگر جایی برای تعارف و لبخند مصنوعی نیست، در مقابل دوربین نود آن‌ها به مسابقۀ «وسطی» و «گرگم به هوا» دعوت نشده‌اند، باید در برابر ضربات برق‌آسای یک پینگ‌پنگ‌باز ماهر هر آنچه که در چنته دارند رو کنند. یک لحظه تناقض‌گویی و مغلطه آن‌ها را به دامی خواهند انداخت که عادل به راحتی از آن نخواهد گذشت. در نود کسی نمی­تواند دوغ و دوشاب را به جای هم به خلق‌الله قالب کند. آنچه فردوسی‌پور در برابر دست‌اندرکاران فوتبال بر زبان می­ آورد خواسته و حرف دل مخاطب است، در قابی که مردم همیشه به شنیدن تک‌گویی مدیران از آن عادت داشته­ اند. همگان نیک می­دانند که عادل نه با داد و قال، نه با تمسک شعاری به ارزش­ها، نه با قهر و غضب و نه حتی مثل رئیس همیشه‌خندان فدراسیون فوتبال با لبخندهای ملیح و شوخی و خنده، قید سؤالات و نقدهایش را نخواهد زد که عادل فردوسی‌پور، مرتضی حیدری نیست. عادل کودکی است که سال‌هاست عریانی پادشاه فوتبال ایران را در کوی و برزن فریاد می­زند.

 

 

ارزش دیگر نود آنجاست که در این پانزده سال همواره خود را اصلاح و به‌روز نیز کرده است و به داشته ­های خود دلخوش نمانده است. نمونه ­اش همین بخش جدید مستندگونۀ هفتۀ اخیر که برای اولین بار چشم من و بسیاری چون من را به جمال جزیرۀ ابوموسی در دل خلیج همیشه فارس که همیشه تنها نامش را شنیده بودیم روشن کرد. نود بهترین نمونه ارتباط متقابل بین مخاطب و رسانه را در صداوسیمای ایران به نمایش گذاشته است، آنجا که نظرسنجی­های نود توانسته است جریان‌ساز شود، یا وقتی دوربین نود او جایی می­شود برای جولان «شهروند خبرنگاران» فوتبالی که همه کم و کاستی­ها و زشت و زیبایی­های فوتبال این کشور را بی‌پرده‌پوشی به رخ می‌کشد. اما بالاتر از همه این‌ها آشنایی با قانون و ریزه‌کاری‌های فوتبال است و دوباره و چندباره زیر ذره‌بین بردن حکم آن کس که ردای قضاوت بر تن کرده و اختیار تصمیم­گیری دربارۀ کردار و گفتار دیگران را دارد. قضاوت کردن قاضی و به محک افکار عمومی گذاشتن هر آنچه که در مستطیل سبز و پیرامون آن می­گذرد و واگذاری قضاوت نهایی به مردم و گاهی هم پذیرش اشتباه، عذرخواهی و رفع سوءتفاهمات مهم‌ترین دستاورد عادل و برنامه نودش در این سال‌ها بوده است. آه از نهاد آدمی برمی‌­آید وقتی به این فکر می‌کند که آیا تنها فوتبال در این کشور لیاقت داشتن نود و عادل فردوسی‌پور را دارد؟ پس تکلیف سیاست، فرهنگ، هنر، محیط زیست، صنعت و ... که عادل ندارند چه می­‌شود؟

 

 

بدون شک حمایت اغلب قاطعانه مدیران شبکه سه و صداوسیما در تداوم طولانی‌مدت و حفظ مشی این برنامه بسیار مؤثر بوده است. مدیرانی که هرگز این درجه از رواداری را برای برنامه ­ای مشابه در سایر موضوعات حساسیت‌برانگیز جامعه نداشته ­اند، اما در این میان این عادل بوده است که چراغ نود را پانزده سال روشن نگه داشته و اگر چه می­توان به او و برنامه­ اش هم انتقاداتی داشت - که تنها دیکتۀ ننوشته غلط ندارد- اما مهم این است در همه این سال‌ها راه خود را گم و مخاطب خود را فراموش نکرده است. نود همواره خانه‌ای شیشه‌ای بوده که در آن جایی برای پنهان‌کاری نیست. نود برای بسیاری تنها بهانه ­ای است که باعث می­شود دست‌کم هفته ­ای یک بار سر آنتن تلویزیون را به سوی شبکه­ های داخلی کج کنند. از عادل متشکریم بابت پانزده سال روشن نگه داشتن چراغ نود، پانزده سال بودن و داشتن آنچه که جای خالی هر آنچه را که نیست و نداریم به یادمان می‌آورد و برایمان پر می­کند. به قول خودش چه می­کنه این عادل فردوسی‌پور!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم لحظات خوشی را در این وبلاگ سپری کنید با آرزوی خوشی و موفقیت شما.شاد زی و پیروز زی
آخرین مطالب

نویسنده های گل